۱۴۰۳ فروردین ۱۲, یکشنبه

قاضی محمدرضا عموزاد خلیلی، شکنجه‌گری در لباس قضاوت


 قاضی محمدرضا عموزاد خلیلی، شکنجه‌گری در لباس قضاوت

او از قضاتی است که در سال ۹۷ بعنوان یکی از ۵ قاضی مجازات‌های جایگزین حبس در قضاییه فاسد ولایت فقیه انتخاب و معرفی شد.

قاضی محمدرضا عموزاد خلیلی متولد ۱۳۶۴ است. وی از سال ۹۱به عنوان دادیار دادسرای زنجان کار خود را در دستگاه قضایی آغاز کرد. او از سال ۹۳در دادسرای گالیکش مشغول به کار شد و سپس دادرس دادگاه کیفری ۲ این شهرستان شد. عموزاد هم اکنون، قاضی دادگاه انقلاب در تهران می‌باشد.


محمدرضا عموزاد خلیلی ، قاضی است که در سال ۹۷ بعنوان یکی از ۵ قاضی برتر در زمینه مجازات‌های جایگزین حبس در قضاییه انتخاب و معرفی شد.


قوه قضاییه و صداوسیما در یک برنامه تلویزیونی قاضی محمدرضا عموزاد خلیلی را «قاضی جوان» معرفی کردند تا چهره‌ای محبوب از دستگاه قضاییه ولایت فقیه ارائه بدهند. گفته می‌شود ویژگی این قاضی، صدور احکام جایگزین حبس به منظور شکنجه روانی زندانی و خانواده آنها است! مفهوم حقیقی «مجازات جایگزین حبس» را می‌توان در بیگاری کشیدن، شکنجه‌های روحی و جسمی و اخاذی‌های کلان از متهمان جستجو کرد. مطلب ادامه دارد.

ماجرای محمد جامه بزرگ و تبدیل خانواده‌اش به دادخواه، از غروب ۳۱ شهریور آغاز می‌شود.


 

‌زاد‌روز محمد جامه‌بزرگ است، او متولد سوم فروردین ۴۲، اهل شهرستان تویسرکان همدان، ساکن ملارد.


ماجرای محمد جامه بزرگ و تبدیل خانواده‌اش به دادخواه، از غروب ۳۱ شهریور آغاز می‌شود.


آن روز ملارد صحنه اعتراضات مردمی است، آن هم درست در خیابانی که مغازه و خانه محمد جامه بزرگ در آن قرار دارد، مسعود پسر جاویدنام محمد جامه‌بزرگ می‌گوید: فاصله خانه ما تا مغازه، عرض خیابان است، با شلوغ شدن خیابان مغازه را بستم و راهی خانه شدم، جلوی در خانه که رسیدم، یک نفر دست انداخت و لباس من را کشید. اول فکر کردم یکی از دوستانم است، دستش را پس زدم  و برگشتم و دیدم یک فرد دیگر است. گفت با من بیا، تو شلوغ می‌کردی. یکباره تعداد ماموران زیاد شد، بابا (مقتول) با بیل به طرفشان آمد، من به خانه پناه بردم و در را بستم.ماموران شروع کردند به شکستن شیشه در و انداختن گاز اشک‌آور داخل خانه. ما می‌خواستیم برویم داخل اما بابا نمی‌آمد و می‌گفت این کارها غیرقانونی است، حق ندارند این کارها را بکنند.»


پس از تهدید شفاهی محمد جامه بزرگ در روز اول مهرماه،  او تصور می‌کند که موضوع پایان یافته اما بامداد ۲ مهر، همه چیز رنگ و بوی دیگری به خود می‌گیرد. ساعت ۳ صبح، تعدادی مأمور ماسک زده زنگ در را می‌زنند، در را باز نکردیم اما خودشان از بالای دیوار پریدند و در را باز کردند، پسران محمد از پشت‌بام به خانه همسایه پناه می‌برند و مقتول به پشت‌بام، ماموران در لحظه آخر او را پیدا می‌کنند، محمد بدون حکم قضایی حاضر به رفتن با ماموران نمی‌شود، در این لحظه تهدید می‌شود اگر با ما نیایی، گروهی دیگر مامور به قصد کشتن شما می‌آیند، و بعد از چند دقیقه دسته دوم امدند، همسر محمد را در خانه زندانی و پس از چند دقیقه همسر او با پیکر خونین و صورتش مواجه می‌شود.


همسر محمد جامه‌بزرگ نیز به شرق گفته است: «به چشم او شلیک شده بود. بعدها و با بررسی پزشکی قانونی مشخص شد که از فاصله نزدیک به چشم او گلوله ساچمه‌ای شلیک شده و در مغزش پخش شده است.» 


پیام درفشان وکیل خانواده دادخواه محمد جامه‌بزرگ چندی پیش خبر داد: 

متهم ردیف اول یعنی شلیک کننده با سلاح گرم و مرتکب قتل، محکوم به قصاص نفس و درنتیجه مجازات اعدام شده است. 

ویدیویی از خدانور لجه‌ای که برادرش منتشر کرده است.


 ویدیویی از خدانور لجه‌ای که برادرش منتشر کرده است.


خدانور روز دهم مهر ۱۴۰۱ در جریان خیزش سراسری با شلیک گلوله ماموران کشته شد. 


به یاد خدانور  که مادرش دلش برای او بسیار تنگ است، مادری که چندی پیش گفته بود: «شب‌ها عکس پسرم را روی قلبم می‌گذارم تا درد جدایی کم شود، اما دردش کم نمی‌شود.»


مهران اکرمی زیر شکنجه سپاه جانباخت


 مهران اکرمی جوان کُرد و اهل تکاب و از بازداشت شدگان جنبش ژن ژیان ئازادی که پس از ۱۶ ماه بازداشت در بازداشتگاه اداره اطلاعات سقز زیر شکنجه جانباخت.


وی در رشته تکواندو دارای چندین مدال استانی و کشوری بود و در مسابقات بین‌المللی ترکیه نیز مقام سوم را به دست آورده بود




ضرب وشتم داوود حدادی زندانی سیاسی اهل شهرستان بهمئی


 داوود حدادی زندانی سیاسی اهل شهرستان بهمئی از توابع استان کهکیلویه و بویراحمد  که این روزها به اتهام تبلیغ علیه نظام و تشویش اذهان عمومی در زندان دهدشت، دوران محکومیتش را می‌گذراند در زندان مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفته است. او که به اختلال دو قطبی مبتلاست هنگامی که از مسئولین زندان دهدشت، درخواست می‌کند که داروهایش را به او بدهند به شدت مورد آزار و شکنجه قرار می‌گیرد و به خاطر این مساله دچار عوارض جسمی از ناحیه لگن و قوزک پا و بی حسی انگشتان دست شده است.


داوود حدادی از آبان ۹۸ تا به امروز مورد آزار و اذیت نهادهای سرکوبگر جمهوری اسلامی بوده است و حتی او را به مرگ تهدید کرده‌اند و این بار چهارم است که او دستگیر و به زندان منتقل شده است.



زندانی سیاسی کمال شریفی، ۱۵سال محرومیت از درمان و ملاقات با خانواده


 زندانی سیاسی کمال شریفی، ۱۵سال محرومیت از درمان و ملاقات با خانواده

زندانی سیاسی در ۱۶سال گذشته از حق مرخصی و آزادی مشروط محروم بوده و در این مدت تنها یک‌بار با خانواده خود ملاقات داشته است

به‌ گزارش کانون حقوق بشر ایران، زندانی سیاسی کمال شریفی شانزهمین سال محکومیت خود را در زندان میناب سپری می‌کند. کمال شریفی به دلیل شکنجه‌ و شرایط بد زندان در سال‌های ۱۳۹۱ و ۱۳۹۹ در زندان میناب دچار سکته مغزی و قلبی شد. مقامات زندان هر بار وی را بدون پایان دوران درمان به زندان بازگردانده‌اند. وی در ۱۶سال گذشته از حق مرخصی و آزادی مشروط محروم بوده و در این مدت تنها یک‌بار با خانواده خود ملاقات داشته است. ادامه دارد.....

سالگرد کشته‌شدن محمد آریان خوش‌گوار؛


 سالگرد کشته‌شدن محمد آریان خوش‌گوار؛

او نوجوان ۱۷ سالۀ سنندجی بود که آبان سال ۱۴۰۱ بر اثر ضربه‌های سخت و متعددی که مأموران در جریان اعتراضات «زن زندگی آزادی» به سرش وارد کردند، به کما رفت و چهار ماه بعد جان باخت.


آریان دانش‌آموز سال سوم دبیرستان در رشته تأسیسات مدرسه نمونه دولتی «شهریار نمکی» سنندج بود که علاوه بر تحصیل، در یک کارگاه کابینت‌سازی هم کار می‌کرد و گاهی اوقات هم در مغازه نان فانتزی کمک‌حال پدر بود.


یکی از نزدیکان آریان به‌نقل از شاهدان عینی ماجرا را برای رادیو فردا چنین تعریف کرده است: «پسر نوجوانی که سرش به گوشی موبایلش گرم بود‌ (آریان) وارد کوچه شد که ناگهان تعداد زیادی از نیروهای امنیتی موتور‌سوار به او حمله کردند. محلی که مورد حمله نیروهای حکومتی قرار گرفت تنها دو کوچه بالاتر از مغازۀ پدر آریان در حاجی‌آباد بود.


بسیاری از همسایه‌ها شاهد حملۀ این افراد به آریان بودند و حتی یکی از آن‌ها از لحظۀ حمله و ضرب‌وشتم وی فیلمبرداری کرده ‌بود که بعدها در شبکه‌های اجتماعی دست‌ به دست ‌شد.


به‌گفتۀ یکی از نزدیکان آریان خوش‌گوار، «نیروهای امنیتی آریان ۱۷ ساله را با چاقو، قمه و باتون مورد حمله قرار دادند. توحش آن‌ها در زدن این نوجوان بی‌دفاع به حدی بود که کسی جرئت نداشت به کمکش برود. آن‌قدر او را زدند که جای سالم در بدنش باقی‌ نمانده‌ بود».


زمانی که مأموران حکومتی آریان را رها کردند، یکی از همسایه‌ها بدن نیمه‌جان این نوجوان را به داخل خانه خود می‌برد.

نیروهای امنیتی موبایل آریان را با خود برده‌ بودند اما او هنوز هوشیار بود و موفق می‌شود شماره دایی خود را به همسایه‌ها بدهد. همسایه‌ها با دایی آریان تماس می‌گیرند. دایی آریان خودش را می‌رساند و خواهرزاده‌اش را به بیمارستان کوثر می‌برد.


به‌گفتۀ یکی از نزدیکان خانوادۀ خوش‌گوار، زمانی که مادر آریان به بیمارستان رسید، پسرش هنوز هوشیار بود. کمی با مادرش صحبت کرد و حتی ماجرای حملۀ مأموران به خود را برای مادر تعریف کرد.


کمی پس از دیدار کوتاه پسر با مادر، آریان تشنج کرد و بیهوش شد. به‌گفتۀ فرد نزدیک به خانواده، ضربات سختی که به سرِ آریان زده ‌بودند، باعث آسیب مغزی او شده ‌بود و به کما رفت.

قاضی محمدرضا عموزاد خلیلی، شکنجه‌گری در لباس قضاوت

  قاضی محمدرضا عموزاد خلیلی، شکنجه‌گری در لباس قضاوت او از قضاتی است که در سال ۹۷ بعنوان یکی از ۵ قاضی مجازات‌های جایگزین حبس در قضاییه فاس...