۱۴۰۲ تیر ۲۰, سه‌شنبه

خلاصه ای از انقلاب ۱۸ تیر ۱۳۷۸





 همزمان با بیست و چهارمین سالروز واقعه کوی دانشگاه تهران، یک مخاطب بی‌بی‌سی فارسی و دانشجوی سابق دانشگاه تهران با ارسال پیامی خاطره خود را از روز حمله روایت می‌کند. 


او می‌گوید این فاجعه درست زمانی اتفاق افتاد که دانشجویان به اصلاحات فرهنگی امیدوار شده بودند. این دانشجوی سابق، عکسی از یکی از درهای خوابگاه دانشگاه تهران که توسط نیروهای امنیتی شکسته شده فرستاده که آن را یادآور آن روزهای تلخ می‌داند.


امروز، کاربران رسانه‌های اجتماعی یاد کشته‌شدگان سال ۷۸ را گرامی داشتند و از روند رسیدگی قضایی به شکایت‌های قربانیان آن اعتراضات انتقاد کردند.


 واقعه‌ای که با تجمع مسالمت آمیز دانشجویان کوی دانشگاه در اعتراض به توقیف روزنامه سلام وشروع شد اما به یکباره تبدیل به یکی از خشونت‌بارترین وقایع آن روزهای ایران شد.


در واقعه کوی دانشگاه، نیروهای ضد شورش و لباس شخصی (انصار حزب‌الله) به خوابگاه دانشجویان حمله کردند و ضمن تخریب اتاق‌ها، شماری از دانشجویان را که خواب بودند، مجروح کردند.


عزت ابراهیم‌نژاد کشته‌ی کوی دانشگاه


خانواده‌ی عزت ابراهیم‌نژاد خطاب به مسعود ده‌نمکی:

«در ۱۸ تیر ۱۳۷۸، عزت را شبانه و تک وتنها به گوشه‌ای کشاندی و با ضربات چاقو، زنجیر خودت و دوستانت، عزت را از پا درآوردی و در نهایت با تیر خلاص مهدی صفری تبار پسر امام جمعه اسلامشهر (فرمانده سپاه) که در شقیقه و چشم چپ عزت وارد کرد او را از پای در آوردید... هر چند که ما تک وتنها بودیم و هستیم و زورمان نرسید که شما را به پرونده دادگاه ۱۸ تیر بکشانیم ولی مطمئن باش خداوند، تو را به دادگاه خودش خواهد کشید و دیگر آنجا نه رهبری هست و نه سپاهی و نه دیگر کسی که تو را تبرئه کند.»

عزت ابراهیم‌نژاد یکی از کشته‌شدگان حادثه‌ی دل‌خراش ۱۸ تیر ۱۳۷۸ است.

عزت فارغ‌التحصیل رشته‌ی حقوق از دانشگاه چمران اهواز بود که توسط انصار حزب‌الله و نیروهای انتظامی در حمله به خوابگاه دانشجویان در کوی دانشگاه کشته شد.

از عزت ابراهیم‌نژاد مجموعه شعری نیز به جا مانده است که پس از قتلش منتشر شده است.

قاتلان عزت هیچ‌گاه محاکمه نشدند اما او پس از مرگ توسط دادگاه انقلاب به اقدام علیه امنیت ملی متهم شد.

مجموع شعر «به آسمان» با مقدمه‌ی سیدعلی صالحی نام کتاب شعری است که از زنده‌یاد عزت ابراهیم‌نژاد توسط نشر ثالث منتشر شد. 

شعری از عزت‌ابراهیم‌نژاد را با صدا و تصویر خود او می‌بینیم:

ما را به خاطر بیاور!

ما را که تازه جوانانی بیست و دو ساله بودیم.

شور

عشق درسینه داشتیم و

پیش از آن که عاشق شویم سینه بر خاک سوده مُردیم.

ما را به خاطر بیاور! ما را که سینه‌سرخانی خنیاگر بودیم و ده به ده

نه در آسمان و نه در کوهسار و نه بر شاخسار

که در بازار پیش از آن‌که آوازه‌خوان شویم

بر شاخه‌ای تکیده از تکیه‌گاه خویش

جان واسپردیم

به خاطر دارم پیامشان را، سرنوشتشان را،

آری …

و همیشه درگذرگاه خاطرم درگذر است

آوازهای صامت سینه‌سرخان سینه برسیخ و

تجسد آرزوهای بیست و دو سالگان سینه بر سنگ

و از تکرار یادشان شاید پیش از آن که شاعر شوم

بیست و دو ساله بمیرم.

آمین!


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

قاضی محمدرضا عموزاد خلیلی، شکنجه‌گری در لباس قضاوت

  قاضی محمدرضا عموزاد خلیلی، شکنجه‌گری در لباس قضاوت او از قضاتی است که در سال ۹۷ بعنوان یکی از ۵ قاضی مجازات‌های جایگزین حبس در قضاییه فاس...