۱۴۰۱ اردیبهشت ۲۵, یکشنبه

مقاله هیچ چیز به قبل از آبان ۹۸ برنخواهد گشت/ آغاز عصر تغییرطلبی


هیچ چیز به قبل از آبان ۹۸ برنخواهد گشت
/ آغاز عصر تغییرطلبی

نویسئده مریم حبیبی


بزنگاه اجتماعی"زمان آغاز تغییر مسیر یک حرکت" اسث

بزنگاه، تنش زاترین و برانگیزاننده ترین لحظه ایست که طی آن بحران به نهایت تعارض خود می رسد و در آنجا اتفاقی رخ می دهد که روند حرکت عوض می شود.

در جامعه شناسی سیاست در نقطه بزنگاه تاریخی، وقتی تعارض به اوج می رسد در آوردگاه جامعه و حکومت تنها دو راه وجود دارد، عقلانیت (گره گشایی) یا زور وخشونت.

بسته به راهی که حکومت ها بر می گزینند جهت حرکت سیستم اجتماعی تغییر می کند به نحوی که حتی سرنوشت سیستم را پس از آن می توان پیش بینی کرد. از آنجا که گره گشایی از عقلانیت و خرد ریشه می گیرد ادامه منازعه در یک سیستم نرمال بر مبنای عقلانیت و بسوی کاهش تعارض پیش می رود و در افق به ثبات می رسد و از آنجایی که خشونت از عدم خرد و زور ریشه می گیرد در یک سیستم غیرنرمال ادامه تعارض با سرکوب بیشتر همراه خواهد بود و در افق در موقعیت خلا قدرت به فروپاشی خواهد انجامید بنا بر این طرح نظری هرگاه در یک بزنگاه تاریخی تصمیمی غیرعقلانی و خشونت بار گرفته شود در ادامه در هیچ بخشی از سیستم شاهد روند عقلانی، رخدادهای نرمال و پایداری نخواهیم بود.

🔹چرا آبان ۹۸ بزنگاه تاریخی بود

در آبان ۹۸ با خشونت عریان و هدفمندی که بکارگرفته شد به یکباره تمام حرمت باقیمانده بین جامعه و سیستم شکسته شد و پیرو آن تمام مناسبات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی به مرور فرو ریخت. روح جامعه ایران بعد از آبان ۹۸ افسرده شد و تن جامعه زخم عمیقی برداشت.حرمت شکنی از تحقیر ملت آغاز شد.-ملتی که تا پیش ازین هم خودی و بالغ شمرده نمی شد این بار رسما به سخره و تحقیر هم گرفته شد. ملت حتی لایق آمادگی برای تحمل فشار بیشتر دانسته نشد. شوکه شدن مردم وتصمیم پنهان حاکمیت، که کاملا اقتصاد شکننده بخشی از آنها را تهدید می کرد و داستان مسخره صبح جمعه روحانی یک تحقیر آشکار بود. پس طبیعتا جامعه سر به اعتراض برداشت و انتظار داشت نهایتا پاسخی در حد اعتراض خویش ببیند.-در آبان ۹۸ سیستم قواعد بازی را بهم زد و بزرگترین سرکوب خیابانی عصر جدید را رقم زد. میزان و گستره ی سرکوب و آمادگی در قطع همه ارتباطات گویی نشان از یک اقدام هدفمند و یک پیام داشت. پیام این سرکوب بزرگ و بی منطق( تنها یک روز پس از اعتراضات و بدون تلاش برای آرام کردن التهاب جامعه)این بود که بدانید و آگاه باشید زین پس اولین پاسخ ما آخرین پاسخ و تمام کننده خواهد بود و هیچ عقلانیت و مدارایی هم در کار نیست. بزرگترین اشتباه و حرمت شکنی حکومت ها استفاده از "آخرین راه" در پاسخ به یک اعتراض عمومی است. بنابه تجربه تاریخی این شیوه در کوتاه مدت تخم انفعال را دربطن جامعه می کارد ولی تاسف بار ثمر دادن بذر انفعال در خشم توده هاست.

-همراهی کامل دولت منتخب در چنین بحرانی با جریان سرکوبگر و سکوت الیگارشی اصلاحات مفاهیم و کنشهای معطوف به اصلاحات سیاسی و انتخاباتی و در کل امکان حرکت به سمت توسعه سیاسی با این روش ها را بی معنا کرد. به راستی که دولت ابتذال پایانی بر شبه دموکراسی انتخاباتی در ایران بود. چرا که تنها دوسال پس از بسیج یک ملت در انتخابات برای جلوگیری از پیروزی تندروها، جامعه از میانه روها چنین زخم عمیقی خورد و برای تندروها فرش قرمز پهن شد. پس از آبان دولت ابتذال در جایگاه خیانتکار به رای ملت قرار گرفت و چنان به روند اشتباهات آن افزوده شد که برای عموم جامعه و حتی طبقات حساس آن دیگر جایگزینی آن با یک دولت نظامی قضایی تفاوتی نداشت.

- پس از بزنگاه روند غیرعقلانیت تداوم می یابد. سناریوی هواپیمای اوکراین، ماجرای مشکوک ورود کرونا، فروپاشی اقتصادی، دزدی تاریخی در بورس، قرارداد های ۲۵ ساله، انتخاباتی کاملا هدایت شده و جایگزینی ضعیف ترین دولت تاریخ معاصر با مضحک ترین دولت.- پس از آبان گویی قبح همه چیز شکسته شد. وقتی این همه نوجوان و جوان و زن و مرد تنها دریک اعتراض کوتاه مدت کشته شوند دیگر چه چیزی می تواند قبیح تر بنماید؟

پرسش اساسی اینکه آیا جامعه ایران این فاجعه را تاب خواهد آورد؟

پس از آبان در مدت کوتاهی تمام مناسبات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی جامعه در حال فرو ریختن است. توده ها و فرودستان که در هجوم اقتصادی کمر خود را شکسته دیده اند در میدان اعتراض هم پاسخ سختی دریافت کرده اند خشمگین به آینده می نگرند. آنها دیگر منتظر الیت جامعه نمی مانند و دو عنصر حداکثری و حداقلی تغییر و زمان را باهم خواستارند. طبقه متوسط که پس از بازی های تکراری انتخاب دولت همسو و خیال خوش شبه دموکراسی در میانه بحران های بزرگ اخیر خود را هیچ کاره یافته فعلا در ابرتورم با خرده دلالی روزگار می گذراند، به ورطه انفعال اجتماعی افتاده است و بیشتر در حال

کوچک شدن است.جریانات پیشرو که گویی هر چه رشته ی اصلاح و تحول بود در خواب بافتند و به یکباره با دیدن چهره واقعی منازعات قدرت، خشونت و صورت بندی جدید اجتماعی دچار بحران در اندیشه سیاسی شده اند.جریانات پیشرو و حتی نخبگان جامعه مدنی به یکباره عاملیت اجتماعی خود را از دست دادند و به نحوی که بسیاری از آنها در طی همین دو سال مجبور به بازنگری یا کناره گیری شدند

🔹در یک نگاه پرسپکتیو و فراتر از بازی های ظاهری و مسایل سطحی و روزمره ی سیاست صورت مساله مطرح چنین است:"در ایران عقب ماندگی سیستم سیاسی در پاسخ به مطالبات انباشته معیشتی، اجتماعی، فرهنگی و نسلی(مطالبات موج نو) و مقاومت ایدئولوژیک سیستم در مقابل هرگونه تحول ساختاری، در مراحل اوج تعارضات اجتماعی(دوگانه عقلانیت-سرکوب) منجر به سرکوب خشن جنبش ها و مطالبات برحق اجتماعی شده است چیزی که نهایتا در بزنگاهی چون آبان ماه فاجعه آفرید و روند حرکت سیستم اجتماعی را تغییر داد."در نتیجه این تغییر روند اجتماعی در ایران دیگر هیچ چیز به قبل از آبان ۹۸ برنخواهد گشت. نه جامعه، نه حکومت و نه کیفیت جنبش های اجتماعی!از تبعات مشخص تغییر روند اجتماعی پس از آبان تغییر فاز جنبش های اجتماعی است. با این سطح از خشونت و کشتاری که در آبان رخ داد حاکمیت مسئول مستقیم این تغییر فاز است.جنبش های بعدی(در هم افزایی با بحران های اجتماعی موجود) بلافاصله به بحرانی بزرگتر بدل خواهد شدو در آن بحرانها نیروهای پیشرو دیگر امکان و شرایط کنترل یا مدنی کردن جنبش را نخواهند داشت چرا که الیت جامعه خود نیز دیگر اعتقاد به امکان و ارزش مشارکت سیاسی و تحولات واقعی در این چارچوب را از دست داده است. همین فقدان ارزش مشارکت سیاسی به مرور باعث دور شدن هر چه بیشتر از راه حل های سیاسی خواهد شد. در تداوم چنین روندی بعد از طی دوره انفعال در سمت جامعه و حتی جریانات سیاسی" تغییر طلبی" به دال مرکزی گفتمان جدید بدل خواهد شد. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

ویدیویی از ضرب ‌ شتم محمد طریقت در کنار خانواده اش توسط ماموران حکومتی

  #محمد_طریقت_اسفنجانی، وکیل دادگستری و عضو کانون وکلای #آذربایجان_شرقی، با انتشار ویدیویی از ضرب و شتم خود در مقابل خانواده‌اش خبر داد.   ...